شیعیان کیستند؟

شیعیان کیستند؟
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شیعیان کیستند؟ و آدرس labbaikyamahdi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





طراح قالب
ثامن تـــم
امکانات وب

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 33
بازدید هفته : 109
بازدید ماه : 108
بازدید کل : 62486
تعداد مطالب : 80
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 2

توضيح سؤال:

عرضه شدن اعمال امت بر پيامبر(ص) و امامان (ع) چگونه است؟

آيا فقط مربوط به زمان حيات آنان است يا بعد از حياتشان نيز ادامه دارد؟

پاسخ اجمالي:

طبق آيه قرآن كريم، خداوند متعال، رسول خدا (صلي الله عليه و‌آله) و مؤمنان از اعمال و كردار بندگان، آگاه هستند:

وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (توبه/105)

بگو: «عمل كنيد! خداوند و فرستاده او و مؤمنان، اعمال شما را مى‏بينند! و بزودى، بسوى داناى نهان و آشكار، بازگردانده مى‏شويد و شما را به آنچه عمل مى‏كرديد، خبر مى‏دهد!»

رواياتي كه در منابع شيعه از رسول خدا و ائمه طاهرين (عليهم السلام) وارد شده، مصداق «مؤمنان» را ائمه طاهرين (عليهم السلام) مي‌دانند. در نتيجه آن بزرگوارن نيز بر اعمال بندگان آگاه هستند.

در روايات صحيح اهل سنت، تصريح شده است كه حتي اعمال زنده ها بر اموات نزديك انسان نيز عرضه مي‌شود و علماي اهل سنت اين مطلب را تأييد كرده و مي‌گويند كه خداوند متعال آنها را از اعمال بندگان آگاه مي‌سازد.

اما در باره چگونگي عرضه اعمال تعبير روايات شيعه مختلف است؛ طبق برخي اخبار، هر روز، طبق دسته ديگر هر پنج شنبه و برخي اخبار هر ماه را زمان عرضه اعمال بيان كرده اند.

پاسخ تفصيلي

عرض اعمال منحصر به زمان حيات پيامبر و ائمه طاهرين (عليهم السلام) نيست؛ بلكه بعد از وفات هم بر ايشان عرضه مي‌شود؛ زيرا بعد از حيات دنيوي نيز آنها زنده هستند.

ادله حيات پس از مرگ، موضوع جدايي است كه در مقاله ديگري به صورت مفصل به آن پرداخته ايم، لطفا براي اطلاع از اين موضوع به اين آدرس مراجعه فرماييد:

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=180

عرضه اعمال در روايات شيعه

عرضه اعمال به محضر رسول خدا (صلي الله عليه وآله)، از مباحث مورد اتفاق شيعه و اهل سنت است و طبق روايات شيعه، اعمال بندگان بر ائمه معصومين (عليهم السلام نيز عرضه مي‌شود؛ اما در روايات اهل سنت بحث عرضه اعمال بر اهل قبور و اموات نزديك بازماندگان نيز مطرح شده است.

 در اين نوشتار به صورت اختصار اين بحث را ابتدا از ديدگاه روايات شيعه بررسي مي‌نماييم.

در اصول كافي باب (عرض الأعمال على النبي صلى الله عليه وآله وسلم والأئمة عليهم السلام) حدود شش روايت در اين زمينه آمده كه برخي از روايات آن معتبر هستند. و در منابع روايي ديگر نيز نظير اين روايات نقل شده كه در مجموع به حد تواتر مي‌رسند. اين روايات به دو دسته تقسيم مي‌شوند:

دسته اول: عرضه اعمال به رسول خدا (ص)

تعدادي از روايات معتبر بيانگر اين نكته هستند كه اعمال بندگان الهي به رسول خدا (صلي الله عليه وآله) عرضه مي‌شود:

روايت اول: (سند صحيح)

امام باقر (عليه السلام) در روايت صحيح در پاسخ سؤال از عرضه شدن اعمال به رسول خدا (صلي الله عليه وآله) فرمودند: اين مطلب قطعي است و ترديدي در آن وجود ندارد:

10- حَدَّثَنَا السِّنْدِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَعْمَالِ هَلْ يُعْرَضُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله قَالَ مَا فِيهِ شَكٌّ قِيلَ لَهُ أَ رَأَيْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى‏ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ فَقَالَ لِلَّهِ شُهَدَاءُ فِي أَرْضِهِ.

بصائر الدرجات - محمد بن الحسن الصفار - ص 450

محمد بن مسلم مي‌گويد: از امام باقر عليه السلام سؤال كردم آيا به رسول خدا صلي الله عليه و‌آله اعمال عرضه مي‌شود؟ فرمود: در اين مطلب شكي نيست. براي ايشان گفته شد نظر شما در باره آيه : «اعملوا فسيري الله عملكم ورسوله والمؤمنون» چيست؟ فرمود: خداوند در روي زمين شاهداني دارد.

بررسي سند روايت:

اين روايت از نظر سند، صحيح است، براي اثبات اين مطلب لازم است تك تك راويان حديث مورد بررسي قرار گيرد:

1. السندي بن محمد:

اسم اين راوي «ابان» است و از نظر علماي رجال شيعه مورد اعتماد و موثق مي‌باشد. نجاشي درباره او مي‌نويسد:

سندي بن محمد واسمه أبان ، يكنى أبا بشر صليب من جهينة ، ويقال من بجيلة ، وهو الأشهر. وهو ابن أخت صفوان بن يحيى . كان ثقة ، وجها في أصحابنا الكوفيين.

رجال النجاشي - النجاشي - ص 187

سندي بن محمد اسمش ابان و كنيه اش ابو بشرصليب از قبيله جهينه و گفته مي‌شود از بجيله است و اين قول مشهور تر است. وي پسر خواهر صفوان بن يحيي است . او شخص موثق و بزرگ اصحاب ما در ميان كوفيان بود.

آقاي نمازي شاهرودي نيز مي‌نويسد:

أبان بن محمد البجلي الكوفي المعروف بالسندي البزاز ابن أخت صفوان بن يحيى : ثقة وجه بالاتفاق ، ...

مستدركات علم رجال الحديث - الشيخ علي النمازي الشاهرودي - ج 1 ص 92

ابان بن محمد بجلي كوفي معروف به سندي بزاز، پسر خواهر صفوان بن يحيي به اتفاق علماء موثق و بزرگ ما است.

2. العلاء بن رزين:

ايشان نيز از نظر علماي رجال موثق است. نجاشي او را اين‌گونه معرفي كرده مي‌كند:

العلاء بن رزين القلاء ثقفي ، مولى ، قاله ابن فضال . .... روى عن أبي عبد الله عليه السلام ، وصحب محمد بن مسلم و فقه عليه وكان ثقة وجها.

رجال النجاشي - النجاشي - ص 298

علاء بن رزين قلاء اهل ثقيف و غلام بود،‌ اين مطلب را ابن فضال گفته است... وي از امام صادق عليه السلام روايت كرده و با محمد بن مسلم مصاحب بود و از نزد وي فقه ‌آموخت. او فرد موثق و بزرگ و داراي اعتبار بود.

3. محمد بن مسلم:

محمد بن مسلم نيز از شاگردان امام باقر و امام صادق (عليهما السلام) و موثق است. نجاشي او را اين‌گونه معرفي كرده است:

محمد بن مسلم بن رباح أبو جعفر الأوقص الطحان مولى ثقيف الأعور ، وجه أصحابنا بالكوفة ، فقيه ، ورفع صحب أبا جعفر وأبا عبد الله عليهما السلام ، وروى عنهما وكان من أوثق الناس .

رجال النجاشي - النجاشي - ص 324

محمد بن مسلم بن رباح، كنيه اش ابو جعفر اوقص طحان و غلام ثقيف اعور بود. او بزرگ اصحاب اماميه در كوفه و فقيه بود. و به مصاحبت امام باقر و امام صادق (عليهما السلام) دست يافت و از آنها روايت نقل كرده است. وي از موثق ترين مردم بود.

شيخ طوسي نيز همانند نجاشي ايشان را معرفي كرده و تصريح مي‌كند كه علاء بن رزين بيشترين روايت را از وي دارد:

محمد بن مسلم بن رباح الثقفي ، أبو جعفر الطحان الأعور .. واروى الناس عنه العلا بن رزين القلا.

رجال الطوسي - الشيخ الطوسي - ص 294

نقل اين روايت با سند ديگر:

مرحوم صفار در كتاب «بصائر الدرجات» اين روايت را از طريق محمد بن مسلم و زراره با سند ديگر نيز نقل كرده است:

( 6 ) حدثنا أبو طالب عن حماد بن عيسى عن حريز عن محمد بن مسلم وزرارة قال سئلنا أبا عبد الله عن الأعمال تعرض على رسول الله صلى الله عليه وآله قال ما فيه شك ثم تلا هذه الآية قل اعملوا فسيرى الله عملكم ورسوله والمؤمنون قال إن لله شهداء في ارضه .

بصائر الدرجات - محمد بن الحسن الصفار - ص 450

در اين روايت امام صادق (عليه السلام) عرضه اعمال را به رسول خد (صلي الله عليه وآله)‌ قطعي دانسته و در پايان تصريح كرده است كه «براي خداوند شاهداني در روي زمين است» كه اين قسمت از روايت، تفسير كلمه «المؤمنون» خواهد بود.

روايت دوم: (با سند صحيح)

به نقل كليني در روايت صحيح امام هشتم (عليه السلام) فرمودند كه تمام اعمال (خوب و بد) بندگان به رسول خدا (صلي الله عليه وآله) عرضه مي‌شود:

[6] عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا عليه السلام يَقُولُ إِنَّ الْأَعْمَالَ تُعْرَضُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله أَبْرَارَهَا وَ فُجَّارَهَا.

الكافي - الشيخ الكليني، ج 1 ، ص 220

امام رضا عليه السلام مي‌فرمايد. همانا كردار نيك و بد بندگان بر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله عرضه مى‏شود.

اين روايت از نظر سند صحيح است و علامه محمد تقي مجلسي در كتاب «روضة المتقين» به تصحيح روايت تصريح دارد:

و في الصحيح. عن الوشاء قال: سمعت الرضا عليه السلام يقول: إن الأعمال تعرض على رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم أبرارها و فجارها.

مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه ج‏13 ؛ ص93

در روايت صحيح از وشاء آمده است كه مي‌گويد از امام هشتم عليه السلام شنيدم: اعمال خوب و بد بندگان به رسول خدا صلي الله عليه وآله عرضه مي‌شود.

محمد باقر مجلسي نيز در كتاب «مرآة العقول» مي‌نويسد:

الحديث السادس‏: صحيح.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول،ج‏3 ؛ ص6

روايت سوم: (موثقه سماعه)

امام صادق (عليه السلام) در روايت موثق ديگر نيز به عرضه شدن اعمال به رسول خدا صلي الله عليه وآله تصريح كرده اند:

[3] عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ مَا لَكُمْ تَسُوءُونَ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وآله فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ كَيْفَ نَسُوؤُهُ فَقَالَ أَمَا تَعْلَمُونَ أَنَّ أَعْمَالَكُمْ تُعْرَضُ عَلَيْهِ فَإِذَا رَأَى فِيهَا مَعْصِيَةً سَاءَهُ ذَلِكَ فَلَا تَسُوءُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ سُرُّوهُ.

الكافي - الشيخ الكليني، ج 1، ص 219

سماعه مي‌گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مي‌فرمود: شما را چه مى‏شود كه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله را ناراحت و اندوهگين مي‌كنيد؟ مردى گفت: چگونه ايشان را ناراحت مي‌كنيم؟! حضرت صادق عليه السلام فرمودند: مگر نمي‌دانيد كه اعمال شما بر آن حضرت عرضه مى‏شود و چون گناهى در آن ببينند، اندوهگين مي شوند؟ بنابراين پيامبر صلي الله عليه و آله را ناراحت نكنيد و ايشان را (با عبادات و طاعات خويش) مسرور سازيد.

سند اين روايت نيز معتبر است؛ چنانچه علامه محمد تقي مجلسي در باره آن  مي‌نويسد:

و في الموثق كالصحيح. عن سماعة، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سمعته يقول ما لكم تسوءون رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم؟ فقال له رجل كيف نسوءه؟ فقال: أ ما تعلمون أن أعمالكم تعرض عليه فإذا رأى فيها معصية ساءه ذلك فلا تسوءوا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و سروه.

مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة) ؛ ج‏13 ؛ ص93

در روايت موثق كه همانند روايت صحيح است، سماعه از امام صادق عليه السلام شنيده است كه فرمود: شما را چه شده است كه رسول خدا را ناراحت مي‌كنيد؟ ...

علامه محمد باقر مجلسي نيز اين روايت را موثق دانسته است:

الحديث الثالث‏: حسن موثق.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول،ج‏3 ؛ ص5

روايت چهارم:

امام صادق (عليه السلام) در روايت ديگري كه مؤيد روايات گذشته است، فرموده اند كه اعمال بندگان هر صبح بر آن حضرت عرضه مي‌شود:

 [1] مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ تُعْرَضُ الْأَعْمَالُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله أَعْمَالُ الْعِبَادِ كُلَّ صَبَاحٍ أَبْرَارُهَا وَ فُجَّارُهَا فَاحْذَرُوهَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ (التوبة -: 105 -) وَ سَكَتَ.

الكافي - الشيخ الكليني - ج 1، ص 219

امام صادق (ع) فرمود: همه اعمال (خوب و بد) بندگان  در هر صبح بر رسول خدا (ص) عرضه مي‌شود، پس مراقب اعمال تان باشيد و معناى گفتار خداوند تعالى همين است، همانجا که مي‌فرمايد: اعمال تان را انجام دهيد كه محققاً خدا و رسولش كردار شما را مى‏بيند. امام تا اين جا آيه را تلاوت نمودند و ساكت شدند.

نتيجه:

طبق اين روايات صحيح و معتبر، اعمال بندگان به محضر رسول خدا (صلي الله عليه وآله) عرضه مي‌شود و در اين مطلب جاي شك و ترديدي نيست.

دسته دوم: عرضه اعمال بر ائمه طاهرين (عليهم السلام)

دسته ديگري از روايات بيان مي‌كنند كه اعمال بندگان خداوند بر ائمه طاهرين (عليهم السلام) نيز عرضه مي‌شود و آنها نيز پرونده اعمال را مي‌بينند.

روايت اول: (‌با سند صحيح)

مضمون ‌آيه «فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» اين است كه خداوند، رسول خدا و مؤمنان اعمال بندگان الهي را مي‌بينند. به عبارت ديگر: پرونده اعمال انسانها به محضر خداوند، رسول خدا و مؤمنان عرضه مي‌شود.

در اين كه مصداق «مؤمنون»‌ در اين ‌آيه چه كساني هستند، روايات فراوان آن را به ائمه طاهرين (عليهم السلام)‌ تفسير و تأويل مي‌كنند.

در روايت صحيح از امام صادق (عليه السلام) نقل شده كه ايشان كلمه «المؤمنون»‌ را به ائمه طاهرين (عليهم السلام) تفسير كرده اند و نشان مي‌دهند كه آنها نيز پرونده اعمال بندگان را مي‌بييند. اين روايت را محمد بن حسن صفار در كتاب ارزشمند خود با اين سند نقل كرده است:

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ الطَّائِيِّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ الْمِيثَمِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ قَالَ‏ هُمُ‏ الْأَئِمَّةُ.

بصائر الدرجات - محمد بن الحسن الصفار - ص 448،‌ حديث 11

يعقوب بن شعيب ميثمي مي‌گويد: از محضر امام صادق (عليه السلام) در باره آيه «فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» سؤال كردم، حضرت فرمودند: آنها ائمه (عليهم السلام)‌ هستند.

در اصول كافي نيز اين روايت آمده و عبارت «عدة‌ من اصحابنا» در اول همين سند اضافه شده است:

الكافي - الشيخ الكليني - ج 1 ص 219

مرحوم صفار در جاي ديگر كتابش روايت فوق را با اندك تغيير در سند اينگونه آورده است:

بررسي سند روايت:

اين روايت از نظر سند صحيح است و براي اثبات اين مطلب راويان سند را بررسي مي‌نماييم:

1. أحمد بن محمد بن عيسي الاشعري:

ايشان از بزرگان شيعه و مورد اعتماد و موثق هستند. نجاشي درباره او مي‌نويسد:

أحمد بن محمد بن عيسى ... الأشعري. .... يكنى أبا جعفر، وأبو جعفر رحمه الله شيخ القميين، ووجههم، وفقيههم،

رجال النجاشي - النجاشي - ص 82.

احمد بن محمد بن عيسي اشعري، كنيه اش ابو جعفر است. و ابوجعفر رحمة‌ الله عليه بزرگ قمييان و داري جايگاه بلند در ميان آنها و فقيه آنان است.

2. حسين بن سعيد اهوازي:

ايشان نيز از نظر علماي رجال شيعه ثقه هستند. شيخ طوسي مي‌نويسد:

الحسين بن سعيد بن حماد بن سعيد بن مهران الأهوازي، .. ثقة.

الفهرست - الشيخ الطوسي - ص 112

شيخ طوسي در كتاب ديگرش نيز به ثقه بودنش تصريح كرده است:

الحسين بن سعيد بن حماد ، ... الأهوازي ، ثقة .

رجال الطوسي - الشيخ الطوسي - ص 355

3. نضر بن سويد الصيرفي:

شيخ طوسي بر ثقه بودن اين راوي نيز تصريح مي‌كند:

النضر بن سويد ، له كتاب ، وهو ثقة .

رجال الطوسي - الشيخ الطوسي - ص 345

4. يحيي بن عمران الحلبي :

نجاشي ايشان را دو بار توثيق كرده و مي‌نويسد:

يحيى بن عمران بن علي بن أبي شعبة الحلبي روى عن أبي عبد الله وأبي الحسن عليهما السلام ، ثقة ثقة ، صحيح الحديث .

رجال النجاشي - النجاشي - ص 444

يحيي بن عمران ... مورد اعتما و مورد اعتماد و داراي روايت صحيح است.

5. عبد الحميد بن عواض الطائي:

شيخ طوسي در باره ايشان مي‌نويسد:

عبد الحميد بن عواض الطائي ، ثقة ، من أصحاب أبي جعفر وأبي عبد الله عليه السلام .

رجال الطوسي - الشيخ الطوسي - ص 339

عبد الحميد بن عواض طائي موثق و از اصحاب امام باقر و امام صادق عليهما السلام است.

6. يعقوب بن شعيب الميثمي:

ايشان از نوادگان ميثم تمار (از اصحاب با وفاي اميرمؤمنان عليه السلام) و مورد اعتماد علماي شيعه است. نجاشي در باره او مي‌نويسد:

يعقوب بن شعيب بن ميثم بن يحيى التمار مولى بني أسد ، أبو محمد ، ثقة.

رجال النجاشي - النجاشي - ص 450

يعقوب بن شعيب بن ميثم بن يحيي ... كنيه اش ابو محمد، موثق است.

با توجه به اين كه همه راويان اين سند ثقه هستند، روايت از نظر اصطلاح علوم حديث، «صحيح» مي‌باشد.

علامه محمد تقي مجلسي در كتاب (روضة المتقين) در شرح اين قسمت «وَ إِنْ كَانَ الْعَرْضُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقّاً فَالْمَكْرُ لِمَاذَا» بعد از نقل روايت 5836، بر صحيح بودن سند اين روايت اصول كافي را (كه سندش را ذكر كرديم) تصريح كرده است:

فيمكن أن يكون المراد بعرضها عليه تعالى عرضها على أنبيائه و أوصيائه في الدنيا و الآخرة. كما رواه الكليني في الصحيح، عن يعقوب بن شعيب قال: سألت أبا عبد الله عن قول الله عز و جل‏ (اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ) قال: هم الأئمة عليهم السلام‏.

مجلسى، محمد تقى بن مقصود على، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه ،ج‏13 ؛ ص92

ممكن است مراد از عرضه اعمال بر خداوند، عرضه بر انبياء و اوصياء آنها در دنيا و آخرت باشد؛ چنانچه اين مطلب را مرحوم كليني در روايت صحيح از يعقوب بن شعيب نقل كرده كه وي از امام صادق عليه السلام در باره اين آيه سؤال كرد و حضرت فرمود: آنها (مؤمنون) ائمه عليهم السلام هستند.

روايت دوم: (سند صحيح)

در روايت صحيح ديگر امام كاظم (عليه السلام) نيز تصريح مي‌كند كه منظور از «مؤمنون» در اين آيه ائمه اهل البيت (عليهم السلام) هستند:

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ بَشَّارٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عليه السلام‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ قَالَ نَحْنُ‏ هُمْ‏.

بصائر الدرجات - محمد بن الحسن الصفار، ص 447، حديث 6.

حسين بن بشار از قول امام كاظم عليه السلام در باره آيه «اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» فرمودند: مراد از «مؤمنون» آنها (ائمه اهل بيت)‌ هستند.

بررسي سند روايت:

اين روايت از نظر سند صحيح است و برخي از راويان آن در روايت قبل بررسي شد:

1. احمد بن محمد بن عيسي:

در روايت قبل بررسي و وثاقت او ثابت شد.

رجال النجاشي – النجاشي، ص 82.

2. حسين بن سعيد اهوازي:

در روايت قبل بررسي و وثاقت شان ثابت شد.

الفهرست - الشيخ الطوسي، ص 112

رجال الطوسي - الشيخ الطوسي، ص 355

3. حسين بن بشار:

اين رواي نيز از نظر علماي علم رجال شيعه، موثق است. شيخ طوسي درباره ايشان مي‌نويسد:

 الحسين بن بشار ، مدائني ، مولي زياد ، ثقة صحيح ، روى عن أبي الحسن موسى عليه السلام.

رجال الطوسي - الشيخ الطوسي - ص 355

حسن بن بشار اهل مدائن و غلام زياد است. وي شخص مورد اعتماد و روايتش صحيح است. او از محضر ابو الحسن امام كاظم عليه السلام روايت نقل كرده است.

در نتيجه سند اين روايت صحيح است.

مرحوم صفار اين روايت را از امام كاظم (عليه السلام) با طريق ديگر نيز نقل كرده است:

5- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع‏ فِي هَذِهِ الْآيَةِ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ قَالَ نَحْنُ هُمْ.

بصائر الدرجات - محمد بن الحسن الصفار - ص 447

محمد بن فضيل از قول امام كاظم عليه السلام در باره آيه «قل اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» فرمودند: مراد از «مؤمنون» ما هستيم.

روايت سوم (سند معتبر)

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْمِيثَمِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ قَالَ هُمُ الْأَئِمَّةُ.

بصائر الدرجات - محمد بن الحسن الصفار - ص 447، حديث 3.

ميثمي مي‌گويد: از محضر امام صادق (عليه السلام) در باره آيه « فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» سؤال كردم، حضرت فرمودند: آنها ائمه (عليهم السلام)‌ هستند.

روايت چهارم: (سند صحيح)

در روايت صحيح ديگر امام صادق (عليه السلام) نيز فرموده است كه مراد از «مؤمنون»‌ در اين آيه ، ائمه اهل بيت (عليهم السلام) هستند:

حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ وَ يَعْقُوبُ بْنُ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ بُرَيْدٍ الْعِجْلِيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فَسَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى‏ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ قَالَ إِيَّانَا عَنَى.

بريد عجلي مي‌گويد: نزد امام صادق عليه السلام بودم از ايشان در باره آيه «اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» سؤال كردم، حضرت فرمودند: مقصود ما هستيم .

بررسي سند روايت:

طبق بررسي كه انجام شد، سند اين روايت نيز صحيح است:

1. محمد بن الحسين:

ايشان از بزرگان اماميه و شخص مورد اطمينان است. نجاشي ايشان را اين‌گونه  معرفي كرده است:

محمد بن الحسين بن أبي الخطاب أبو جعفر الزيات الهمداني - واسم أبي الخطاب زيد - جليل من أصحابنا، عظيم القدر، كثير الرواية، ثقة، عين، حسن التصانيف، مسكون إلى روايته.

رجال النجاشي - النجاشي - ص 334

محمد بن الحسين بن ابي الخطاب، كنيه اش ابو جعفر زيات از اهل همدان (اسم ابي الخطاب زيد است) بزرگ اماميه، بزرگ مرتبه، داراي روايات فراوان و موثق، و چشم و چراغ و داراي تصنيفات نيكو و روايتش مورد اعتماد است.

شيخ طوسي نيز ايشان را توثيق كرده و تصريح مي‌كند كه ايشان كتابهاي «اللؤلؤة و النوادر» دارد كه ابن ابي جيد از ابن وليد از صفار از اين كتابها خبر داده است:

محمد بن الحسين بن أبي الخطاب، كوفي، ثقة. له كتاب اللؤلؤة، وكتاب النوادر، أخبرنا بهما ابن أبي جيد، عن ابن الوليد، عن الصفار، عنه.

الفهرست - الشيخ الطوسي - ص 215

2. يعقوب بن يزيد:

اين راوي نيز از نظر علماي رجال شناس شيعه موثق است. نجاشي مي‌نويسد:

يعقوب بن يزيد بن حماد الأنباري السلمي ، أبو يوسف .. وكان ثقة صدوقا .

رجال النجاشي – النجاشي، ص 450

يعقوب بن يزيد بن حماد انباري... موثق و راستگو بود.

شيخ طوسي مي‌نويسد:

يعقوب بن يزيد الكاتب ب الأنباري ، كثير الرواية ، ثقة .

الفهرست - الشيخ الطوسي، ص 264

يعقوب بن يزيد كاب الانباري داراي روايات فراوان و ثقه است.

3. محمد بن أبي عمير

محمد بن أبي عمير زياد بن عيسى أبو أحمد الأزدي ... جليل القدر عظيم المنزلة فينا وعند المخالفين .

رجال النجاشي - النجاشي - ص 326

محمد بن ابي عمير زياد بن عيسي كنيه اش ابو احمد ازدي است. وي در نزد اماميه و اهل سنت يك شخصيت بزرگ مرتبه بود.

شيخ طوسي مي‌گويد:

محمد بن أبي عمير ، يكنى أبا احمد ، من موالي الأزد ، واسم أبي عمير زياد ، وكان من أوثق الناس عند الخاصة والعامة ، وأنسكهم نسكا ، وأورعهم وأعبدهم ...

الفهرست - الشيخ الطوسي - ص 218

محمد بن ابي عمير.... او در نزد شيعه و اهل سنت موثق ترين، زاهد ترين، پرهيزگارترين و عابد ترين مردم بود.

4. عمر بن اذينة:

ايشان نيز از روايان موثق در نزد علماي رجال شيعه است. شيخ طوسي مي‌فرمايد:

عمر بن أذينة ، ثقة .

الفهرست - الشيخ الطوسي، ص 184

عمر بن اذينه ثقه و مورد اعتماد است.

و در كتاب ديگرش نيز مي‌فرمايد:

عمر بن أذينة ، ثقة ، له كتاب .

رجال الطوسي - الشيخ الطوسي - ص 339

عمر بن اذينه ثقه و مورد اعتماد است و براي او كتابي است.

آقاي نمازي شاهردوي مشخصات كامل ايشان را اين‌گونه بيان كرده است:

10950 - عمر بن أذينة : شيخ جليل ثقة بالاتفاق . وهو من أصحاب الصادق والكاظم صلوات الله عليهما . واسمه عمر بن محمد بن عبد الرحمن بن أذينة ، كما عنونه النجاشي والعلامة و صرح به المجلسي . وقيل : اسمه محمد بن عمر بن أذينة غلب عليه اسم أبيه .

مستدركات علم رجال الحديث - الشيخ علي النمازي الشاهرودي - ج 6 ص 77

عمر بن اذينه بزرگ عالي مقام و به اتفاق علماء موثق است. ايشان از اصحاب  امام صادق و امام كاظم عليهما السلام است. اسم وي عمر بن محمد بن عبد الرحمن بن اذينه است؛ همانگونه كه نجاشي و علامه عنوان كرده و علامه مجلسي به اين مطلب تصريح كرده است. برخي گفته: اسمش محمد بن عمر بن اذينه است كه اسم پدرش بر وي غلبه پيدا كرده است.

5. بريد بن معاوية:

ايشان نيز از بزرگان اماميه و موثق و مورد اعتماد است. نجاشي مي‌نويسد:

بريد بن معاوية أبو القاسم العجلي ، عربي ، روى عن أبي عبد الله وأبي جعفر عليهما السلام ، و مات في حياة أبي عبد الله [ عليه السلام ] ، وجه من وجوه أصحابنا ، وفقيه أيضا ، له محل عند الأئمة.

رجال النجاشي - النجاشي - ص 112

بريد بن معاويه، كنيه اش ابو القاسم عجلي، از نژاد عرب است . ايشان از امام صادق، امام باقر عليهما السلام روايت نقل كرده و در زمان حيات امام صادق عليه السلام از دنيا رفت. او بزرگي از بزرگان اماميه، و از فقهاي ما بود و در نزد ائمه جايگاه بلندي داشت.

نتيجه: اين روايت نيز از نظر سند صحيح است.

از مجموع اين چهار روايت معتبر و روايات ديگر كه مؤيد آنهاست، ثابت مي‌شود كه علاوه بر خداوند و رسول خدا (صلي الله عليه وآله)، ائمه (عليهم السلام) كه مصداق «مؤمنون» هستند، نيز شاهد اعمال انسانها هستند و كردار بندگان بر آنها عرضه مي‌شود.

روايت پنجم: عرض اعمال توسط فرشته به محضر امام (سند صحيح)

امام هشتم (عليه السلام) در روايت صحيح ديگر فرمود: فرشته مأمور الهي اعمال انسانهاي هر شهر را نزد امام (عليه السلام) عرضه مي‌كند:

7 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ قَالَ كُنْتُ أَنَا وَ ابْنُ فَضَّالٍ جُلُوساً إِذْ أَقْبَلَ يُونُسُ فَقَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عليه السلام فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ أَكْثَرَ النَّاسُ فِي الْعَمُودِ قَالَ فَقَالَ لِي يَا يُونُسُ مَا تَرَاهُ أَ تَرَاهُ عَمُوداً مِنْ حَدِيدٍ يُرْفَعُ لِصَاحِبِكَ قَالَ قُلْتُ مَا أَدْرِي قَالَ لَكِنَّهُ مَلَكٌ مُوَكَّلٌ بِكُلِّ بَلْدَةٍ يَرْفَعُ اللَّهُ بِهِ أَعْمَالَ تِلْكَ الْبَلْدَةِ قَالَ فَقَامَ ابْنُ فَضَّالٍ فَقَبَّلَ رَأْسَهُ وَ قَالَ رَحِمَكَ اللَّهُ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ لَا تَزَالُ تَجِي‏ءُ بِالْحَدِيثِ الْحَقِّ الَّذِي يُفَرِّجُ اللَّهُ بِهِ عَنَّا.

الكافي، ج‏1، ص 388

محمد بن عيسى بن عبيد مي‌گويد: من و ابن فضال نشسته بوديم كه يونس بن عبد الرحمان وارد شد و گفت: به محضر امام رضا عليه السلام شرفياب شدم و عرض‌كردم: فدايت شوم مردم در باره عمود بسيار سخن مي‌‌گويند، امام عليه السلام فرمودند: اى يونس! نظر تو چيست ؟ آيا در نظر تو ، عمودى از آهن است كه براى امام برافراشته مى‏شود؟ عرض‌كردم: نمي‌دانم، حضرت فرمودند: او فرشته‏ايست که در هر شهري گماشته شده و خدا به وسيله او اعمال مردم آن شهر را به امام مي رساند. محمد بن عيسي بن عبيد مي گويد:  ابن فضال برخواست و سر او را بوسيد و گفت: اى ابا محمد! خدا شما را رحمت كند همواره براى ما سخن درست و حق نقل مي کني كه به واسطه آن خدا مشكل ما را بر طرف مي‌كند.

اين روايت نيز از نظر سند صحيح است و دو تن از علماي بزرگ شيعه آن را تصحيح كرده اند. علامه محمد تقي مجلسي در كتاب «روضه المتقين» درباره اين روايت مي‌نويسد:

و في الصحيح، عن محمد بن عيسى بن عبيد قال: كنت أنا و ابن فضال جلوس، إذا قبل يونس فقال: دخلت على أبي الحسن الرضا عليه السلام فقلت له: جعلت فداك قد أكثر الناس في العمود قال: فقال لي: يا يونس ما تراه؟ ....

و در پايان روايت مي‌گويد: مراد از «عمود» روح القدس است كه همراه آنهاست:

و يمكن أن يكون المراد به الروح القدس التي تكون معهم و ورد أنه أعظم من جبرئيل و هو تقدس أرواحهم القدسية.

مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه ، ج‏13 ؛ ص239

ممكن است مقصود از «عمود» روح القدس باشد كه همراه ائمه است و در روايت آمده كه او بزرگتر از جبرئيل است. و روح القدس ارواح مقدس اهل بيت عليهم السلام را تقديس مي‌کند و منزه مي شمرد (امدادهاي الهي را به آنها مي رساند).

علامه محمد باقر مجلسي نيز اين روايت را تصحيح كرده است:

الحديث السابع‏: صحيح، و ابن فضال هو الحسن بن علي، و يونس هو ابن عبد الرحمن.

مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏4 ؛ ص268

روايت هفتم صحيح است. ابن فضال همان حسن بن علي و يونس همان ابن عبد الرحمان هستند.

روايت ششم: (با سند صحيح)

در روايت معتبر ديگر امام صادق (عليه السلام) به معلي بن خنيس فرمود:‌ كه هر پنجشنبه اعمال بندگان به رسول خدا صلي الله عليه وآله و ائمه طاهرين عرضه مي‌شود:

 (2) حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ أُدَيْمِ بْنِ الْحُرِّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام‏ فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ قَالَ هُوَ رَسُولُ اللَّهِ صلي الله عليه وآله وَ الْأَئِمَّةُ تُعْرَضُ عَلَيْهِمْ أَعْمَالُ الْعِبَادِ كُلَ‏ خَمِيسٍ.

بصائر الدرجات - محمد بن الحسن الصفار - ص 447

امام صادق عليه السلام در باره آيه «اعملوا فسيري الله عملكم ورسوله والمؤمنون» فرمود: منظور از مؤمنون رسول خدا صلي الله عليه وآله و ائمه هستند كه اعمال بندگان هر روز پنجشنبه بر آنها عرضه مي‌شود.

بررسي سند روايت:

برخي از افراد رجال اين سند در روايت اول اين دسته مورد بررسي قرار گرفت و دوباره سخنان علماي رجال را در باره ‌آنها تكرار نمي‌كنيم:

1. احمد بن عيسي اشعري:

وثاقت او از زبان علماي رجال شيعه ثابت شد.

2. حسين بن سعيد اهوازي:

وثاقت وي نيز ثابت شد.

3. نضر بن سويد:

وثاقت وي نيز ثابت شد.

4. يحيي بن الحلبي (يحيي بن عمران الحلبي):

وثاقت وي نيز ثابت شد.

5. أديم بن الحر:

نجاشي از بزرگ رجاليون شيعه در باره او مي‌نويسد:

أديم بن الحر الجعفي مولاهم ، كوفي ، ثقة ، له أصل .

رجال النجاشي - النجاشي - ص 106

اديم بن حر جعفي، از اهل كوفه و ثقه است و او داراي اصل است.

آقاي نمازي شاهرودي مي‌نويسد:

1930 - أديم بن الحر الجعفي أو الخثعمي الحذاء : من أصحاب الصادق ( عليه السلام ) ثقة بالاتفاق .

مستدركات علم رجال الحديث - الشيخ علي النمازي الشاهرودي، ج 1، ص 534

اديم بن حر جعفي يا خثعمي، از اصحاب امام صادق عليه السلام به اتفاق علماء ثقه است.

6. معلي بن خنيس:

معلي بن خنيس از شيعيان و ارادتمندان خاص امام صادق (عليه السلام) و از وكلاء آن حضرت بوده كه به دست داود بن علي (عموي منصور دوانقي) كشته شد و طبق اخباري كه در مدح ايشان وارد شده، حضرت از اين جريان ناراحت شد و بر داود بن علي اعتراض كرد و در نهايت او را نفرين نمود كه در اثر دعاي امام از دنيا رفت.

اما نجاشي ضمن معرفي، ايشان را تضعيف كرده است:

معلى بن خنيس أبو عبد الله مولى الصادق جعفر بن محمد عليه السلام ومن قبله كان مولى بني أسد ، كوفي ، بزاز ، ضعيف جدا ، لا يعول عليه.

رجال النجاشي - النجاشي (وفات 450) ، ص 417

معلي بن خنيس كنيه اش ابو عبد الله، از شيعيان جعفر بن محمد عليه السلام است و قبل از آن غلامي از بني اسد بود. از اهل كوفه،‌ بزار جدا ضعيف است و بر او اعتماد نمي‌شود.

ابن غضائري نيز او را تضعيف كرده و سبب تضعيفش نيز در سخنان او روشن است:

معلى بن خنيس، مولى أبي عبد الله (عليه السلام). كان أول أمره مغيريا، ثم دعا إلى محمد بن عبد الله بن الحسن، وفي هذه الظنة أخذه داوود بن علي فقتله. والغلاة يضيفون إليه كثيرا. ولا أرى الاعتماد على شيء من حديثه.

رجال ابن الغضائري - أحمد بن الحسين الغضائري الواسطي البغدادي - ص 87 وفات : ق 5

معلي بن خنيس، از شيعيان امام صادق عليه السلام بود . او در ابتدا از فرقه «مغيرية» (كه ادعاي الوهيت امام باقر عليه السلام را داشتند)،‌ بود. سپس به سوي محمد بن عبد الله بن حسن مردم را دعوت كرده است. بنابراين گمان او را داود بن علي (عموي منصور داونقي) كشت. و غاليان نيز بيشتر با او رفت و ‌آمد داشت. از اين جهت اعتماد به روايت او نيست.

تا اين جا روشن شد كه دوتن از رجاليون شيعه ايشان را تضعيف كرده اند؛ اما حقيقت اين است كه تضعيف نجاشي و ابن غضائري در باره او پايه و اساسي ندارد و علماي ديگر رجال ايشان را توثيق، و مدح كرده و تضعيف سخنان آنها را پاسخ داده اند.

از اين جهت لازم است در دو قسمت سرنوشت معلي بن خنيس روشن شود:

الف: ديدگاه بزرگان شيعه در توثيق و مدح معلي بن خنيس:

بسياري از علماي رجال و بزرگان شيعه معلي بن خنيس را توثيق و مدح كرده اند كه به صورت فهرست به سخنان برخي از آنها اشاره مي‌كنيم:

1. شيخ طوسي:

ايشان كه معاصر نجاشي و ابن غضائري است، در كتاب «الغيبة» در قسمت «ممدوحين وكلاء ائمه عليهم السلام» نام معلي بن خنيس را ذكر كرده و در باره وي مي‌گويد:

فمن الممدوحين حمران بن ...

 ومنهم المعلى بن خنيس ، وكان من قوام أبي عبد الله (عليه السلام)، وإنما قتله داود بن علي بسببه ، وكان محمودا عنده ومضى على منهاجه وأمره مشهور.

الغيبة - الشيخ الطوسي - ص 347

از جمله ممدوحين،‌ معلي بن خنيس است كه از وكلاء امام صادق (عليه السلام) بود. به همين سبب او را داود بن علي كشت. و او از نظر امام صادق يك انسان شايسته بود و بر طريق آن حضرت گذشت و حال او مشهور است.

 علامه حلي تصريح مي‌كند كه اين سخن شيخ طوسي، توصيف وي به عدال است:

وهذا يقتضي وصفه بالعدالة.

خلاصة الأقوال - العلامة الحلي - ص 409

اين سخن شيخ طوسي توصيف كردن معلي را به عدالت است.

2. شيخ حر عاملي:

ايشان نيز بعد از نقل سخن شيخ طوسي مي‌گويد:

والظاهر: أن وجه الذم ما مر في: (زرارة) فإن الأحاديث كثيرة في المدح.

وسائل الشيعة (آل البيت) - الحر العاملي، ج 30، ص 495

ظاهر اين است كه دليل مذمت او همان دليل مذمت زاره است كه گذشت، چرا كه روايات در مدح او فراون است.

3. نظر نوري:

مرحوم نوري نيز بعد از نقل روايات مدح درباره ايشان نتيجه مي‌گيرد كه وي از نظر ايمان قوي و ولايت اهل بيت را داشت و با اين روايات مي‌توان به وثاقت و جلالت ايشان استدلال كرد:

وتحصل من جميعها - وفيه الصحاح وغيرها المؤيد بها - انه من أولياء الله ، وانه من أهل الجنة ودخلها بعد قتله ، وانه ( عليه السلام ) كان يحبه ، وانه كان وكيله و قيمه على نفقات عياله ، ... وانه كان قوي الايمان ثابت الولاية مؤثرا نفسه على نفوس إخوانه . وان الصادق (عليه السلام) ما قنع بقتل قاتله حتى اهتم بالدعاء على الامر به فأهلكه ، ولم ينقل عنه مثله أو بعضه بالنسبة إلى أحد من المقتولين من أقاربه فضلا عن غيرهم ، وغير ذلك مما يستكشف من تلك الأخبار ويستدل بها على وثاقته وجلالته واختصاصه التام به وانه نال عرجة ولايتهم .

خاتمة المستدرك - الميرزا النوري - ج 5 ص 303.

از تمام رواياتي كه ذكر شد (که سند بعضي صحيح و بعضي ديگر مؤيد آن روايات صحيح مي باشد) ، به دست مي آيد كه مُعَلَّي بن خنيس از اولياي خدا و از اهل بهشت است و بعد از كشته شدنش، وارد بهشت شد؛ امام صادق عليه السلام وي را دوست داشت و وكيل امام عليه السلام و( از طرف آن حضرت) سرپرست نفقات عيال ايشان بود. ... او از نظر ايمان قوي، و بر امر ولايت استوار بود و نسبت به برادران خود ايثارگري و فداکاري مي‌كرد (جان خود را به خطر مي انداخت اما نام اصحاب اهل بيت عليهم السلام را نمي گفت تا جان اصحاب ايشان به خطر نيفتد)؛ امام صادق عليه السلام به كشته شدن قاتل او راضي نبود بلكه اهتمام جدي بر نفرين قاتل وي داشتند تا اينکه قاتل او هلاك شد و مانند اين موضع گيري از امام صادق عليه السلام (درباره هيچ کسي) چنين نقل نشده است و از آن حضرت حتي بخشي از اين موضع گيري نسبت به هيچ يک از نزديکانشان که کشته شده بودند، نقل نشده است چه برسد به غير نزديکانشان. از اين روايات جايگاه (رفيع) معلي فهميده مي شود و براي مورد وثوق بودن وي  و جلالت او و به همين روايات استدلال مي شود و به دست مي آيد که او ارتباط کاملي با امام صادق عليه السلام داشت و به نهايت درجه و معراج ولايت اهل بيت عليهم السلام دست يافت.

4. صاحب معالم:

صاحب معالم رواياتي را كه در مذمت معلي بن خنيس آمده نقل كرده و در پايان مي‌گويد:

والذي ظهر لي أنه من أهل الجنة ، والله الموفق .

التحرير الطاووسي - الشيخ حسن صاحب المعالم - ص 571

آنچه براي من ثابت شد اين است كه ايشان از اهل بهشت است.

5. سيد علي بروجردي:

از نظر ايشان نيز معلي بن خنيس مورد قبول است:

والحق قبول روايته لما ورد في حقه المدح من الروايات ...

طرائف المقال - السيد علي البروجردي - ج 1 ص 608

حق اين است كه روايت معلي بن خنيس مورد قبول است؛ زيرا در حق او روايات مدح وارد شده

6. ‌ْآيت الله خويي:

حضرت آيت الله العظمي خويي (رحمة‌ الله عليه) بعد از نقل روايات مدح در باره ايشان مي‌نويسد:

والذي تحصل لنا مما تقدم أن الرجل جليل القدر ومن خالصي شيعة أبي عبد الله ، فإن الروايات في مدحه متضافرة ، على أن جملة منها صحاح كما مر ، وفيها التصريح بأنه كان من أهل الجنة قتله داود بن علي ، ويظهر من ذلك أنه كان خيرا في نفسه ، ومستحقا لدخول الجنة ، .. ومقتضى ذلك أنه كان رجلا صدوقا ، إذ كيف يمكن أن يكون الكذاب مستحقا للجنة ، ويكون موردا لعناية الصادق عليه السلام . ويؤكد ذلك شهادة الشيخ بأنه كان من السفراء الممدوحين وأنه مضى على منهاج الصادق عليه السلام .

معجم رجال الحديث - السيد الخوئي - ج 19 ص 269

از آنچه بيان شد، به دست مي‌آيد كه اين مرد، فردي عالي مقام و از شيعيان خالص مام صادق عليه السلام است؛ زيرا روايات فراواني در مدح او وارد شده است. علاوه بر اين كه  تعدادي از روايات صحيح هستند چنانكه گذشت و در آن روايات تصريح شده است به اين كه او اهل بهشت است. داود بن علي او را به شهادت رساند. از اين روايات به دست مي‌آيد كه او انسان خوبي بود و استحقاق ورود به بهشت را دارا بود

مقتضاي روايات اين است كه ايشان مردي راستگو بوده است؛ زيرا چگونه ممكن است كه انسان دروغگو مستحق ورود به بهشت و مورد توجه امام صادق عليه السلام باشد. و چيزي که اين مطلب را تقويت مي کند،  شهادت شيخ طوسي است مبني بر اينکه معلي از جمله سفيران (و وکيل هاي)  مورد مدح و ستايش بوده ، و بر راه و به روش امام صادق عليه السلام از اين دنيا رفته است.

7. وحيد بهبهاني به نقل از جدش:

ايشان از جدش نقل مي‌كند كه غاليان برخي از روايات را به ايشان نسبت داده اند و او را غالي جلوه داده اند تا اين كه مذاهب شان را از خطر نابودي حفظ كنند:

وقال جدي ره والذي حصل لي من التتبع التام ان جماعة من أصحاب الرجال راو الغلاة لعنهم الله نسبوا إلى جماعةأشياء ترويجا لمذاهبهم الفاسدة كجابر والمفضل بن عمر والمعلى وأمثالهم وهم بريئون مما نسبوا إليهم فرأوا أن يضعفوا هؤلاء كسرا لمذاهبهم الباطلة حتى لا يمكنهم الزامها باخبارهم.

تعليقة على منهج المقال - الوحيد البهبهاني - ص 338

جد من گفته است:‌ آنچه بر اساس جستجوي كامل به دست ‌آوردم، اين است که ‌گروهي از اصحاب رجال عقيده دارند كه غاليان (كه لعنت خداوند بر آنها باد) به خاطر ترويج مذاهب فاسد شان به گروهي همانند جابر،‌ مفضل بن عمر و معلي و امثال آنها چيزهايي را نسبت داده اند در حالي كه آ‌نها از اين نسبت هاي ناروا مبرا هستند . آنها عقيده داشتند كه با اين نسبتها اين بزرگان را تضعيف كنند  تا از شكست مذاهب باطل شان جلوگيري كند تا اينکه باطل کردن مذاهب غاليان با روايات اين افراد (جليل القدر) ، ممکن نباشد.

نتيجه اين است كه معلي بن خنيس از نظر علماي رجال شيعه فردي جليل القدر و مورد وثوق بوده و روايات او کاملا مورد قبول است.

ب: رد تضعيفات نجاشي و ابن غضائري:

نكته دوم اين كه تضعيفات نجاشي و ابن غضائري درباره اين راوي اعتبار ندارد و در رد تضعيفات آنها بزرگان علماي رجال شيعه پاسخ هاي نوشته اند.

1. مرحوم حاجي نوري :

ايشان در خاتمه كتاب «مستدرك» از تضعيفات نجاشي پاسخ داده است كه:

اولا: قول نجاشي بر كلام شيخ مقدم نيست، چرا كه قول شيخ با اخبار مستفيض و صحيح تأييد شده، از اين جهت قول نجاشي اعتباري ندارد؛ به ويژه اين كه وي از روايت كم اطلاع بوده است:

فان النجاشي وإن كان أضبط وأتقن ويقدم قوله عند التعارض مضافا إلى تقديم الجرح ، الا انه حيث يلاحظ قوله مع قول الشيخ مثلا من دون النظر إلى المرجحات الخارجية ، واما في مثل المقام الذي أيد كلام الشيخ بالأخبار المستفيضة وفيها الصحاح وما في حكمها الصريحة في الموافقة فلا اعتبار بما في النجاشي ، خصوصا بعدما علم من حاله من قلة اطلاعه على الأحاديث ، ...

 وبالجملة فلا يجوز رفع اليد عن الخبر الصحيح وما يقرب منه بقول النجاشي مع عدم ذكره سبب الضعف.

گر چه گفتار نجاشي در علم رجال دقيق تر است و از اتقان بيشتري برخوردار است و وقتي بين نظر ايشان و نظر شيخ طوسي تعارض باشد، گفتار نجاشي مقدم است و علاوه براينها به طور کلي مذمت بر مدح  تقدم دارد ، همه اينها در صورتي است که سخن وي با کلام شيخ بدون در نظر گرفتن عوامل ترجيح (و قرينه هاي) خارجي سنجيده شود. اما در چنين جايي که نظر شيخ طوسي با روايات مستفيضي تاييد و تقويت مي شود که برخي از انها صحيح و برخي ديگر در حکم صحيح مي باشند و به شيعه بودن و مورد وثوق بودن معلي تصريح دارند، ديگر کلام نجاشي اعتبار ندارد. خصوصا بعد از اينکه ما مي دانيم که اطلاعات نجاشي پيرامون حديث اندک است. و به طور کلي نمي توان به صرف گفتار نجاشي از روايت صحيح و روايتي كه نزديك به صحيح است، دست برداشت. علاوه بر اينکه وي سبب تضعيف معلي را بيان نکرده است.

ثانيا: احتمال دارد كه تضعيف نجاشي برگرفته از تضعيف ابن غضائري باشد و تضعيف او اعتباري ندارد. علاوه بر اين كه ظاهر قول نجاشي و غضائري ناظر بر ضعف معلي از ابتداي امر است نه به خاطر روايات ذم او كه در ميان مردم پراكنده شده است:

 واحتمال استناده إلى ما استند إليه الغضائري الموهون بما يأتي ، مع أن ظاهر النجاشي والغضائري ضعف المعلى من أول امره ، وانه ضعيف في نفسه لا باعتبار ما صدر منه من الإذاعة التي أشير إليها في اخبار القدح ،والأخبار المتقدمة حتى الطائفة الثانية منها متفقة على حسن حاله وأمانته قبلها ، ولا يجوز طرح هذه الأخبار القريبة من التواتر لقولهما المبتلى بالمعارض الموهون بضعف السبب كما يأتي .

خاتمة المستدرك - الميرزا النوري - ج 5 ص 310

احتمال دارد كه نجاشي استنادش در تضعيف قول غضائري باشد. و علاوه برآن، ظاهر قول نجاشي و غضائري تضعيف معلي از ابتداي امر باشد نه به اعتبار آن رواياتي كه در مذمت او منتشر شده است. اخباري كه گذاشت حتي روايات دسته دوم بر حسن حال و امانت او قبل از اخبار ذم متفق هستند، بنابراين دور ريختن اين روايات نزديك به تواتر را با سخنان اين دو تن كه مبتلا به معارض است و دليل ضعف آنها نيز سست مي‌ّ باشد، جايز نيست.

ثالثا: از سخن ابن غضائري كه معلي بن خنيس را متهم به اعتقاد فرقه مغيريه كرده، نيز پاسخ داده و مي‌گويد:

اما عن كونه مغيريا فبعد التسليم فبعدم مضريته لاتفاق الأخبار المتقدمة على إماميته وحسن حاله بعد ذلك ، وكيف يجوز العاقل أن يكون في أيام خدمته وقيمومته على عياله ( عليه السلام ) إلى آخر عمره من أصحاب المغيرة الذي تواتر عنه (عليه السلام) لعنه والبراءة منه ؟ ! ومغيريته قبل ذلك - ان صحت - لا تضر برواياته بعد رجوعه وتوبته كغيره من الأعاظم الذين زلوا فثبتوا ، وقفوا ثم رجعوا وهم جم غفير .

هرچند قبول كنيم كه معلي بن خنيس بر مذهب مغيريه بوده، اين نيز ضرري ندارد، زيرا رواياتي كه ذكر شد، بر امامي بودن و حسن حال بعد از اين جريان اتفاق نظر دارند. چگونه ممكن است كه شخصي عاقلي در ايام خدمت و سرپرستي اش بر عيال امام تا به آ‌خر عمر، از اصحاب مغيره باشد در حالي كه به تواتر لعن مغيريه از سوي امام عليه السلام ثابت  شده است. پس مغيري بودن او برفرضي كه صحيح باشد، ضرري به روايت او بعد از رجوع و توبه وي ندارد، همچنانكه بزرگان ديگر متزلزل شدند بعد از آن ثابت ماندند يا واقفي بودند و بعد برگشتند و اينها تعداد شان كم نبودند.

رابعا: دعوت او به سوي محمد بن عبد الله از دروغهاي روشن است:

 واما عن كونه من دعاة محمد بن عبد الله فإنه من الأكاذيب الواضحة بعد ملاحظة أحاديث العترة الطاهرة.

خاتمة المستدرك - الميرزا النوري - ج 5 ص 310

بعد از اين كه روايات اهل بيت عليهم السلام را مطالعه مي کنيم در مي يابيم اين كه ايشان به سوي محمد بن عبد الله دعوت مي كرده، از دروغهاي آشكار است.

2. آيت الله خويي:

ايشان تضعيفات ابن غضائري را قبول ندارد؛ چرا كه نسبت اين كتاب به ابن غضائري ثابت شده نيست و در اين باره مي‌فرمايد:

وأما ما تقدم من أبن الغضائري من تضعيفه ، ومن نسبة أنه كان مغيريا ، ثم دعا إلى محمد بن عبد الله فلا يعتنى به لعدم ثبوت نسبة الكتاب إليه ، كما تقدم غير مرة .

معجم رجال الحديث - السيد الخوئي - ج 19 ص 269

تضعيف  ابن غضائري و نسبت دادن او به فرق مغيريه، و دعوت او به سوي محمد بن عبد الله مورد اعتنا نيست؛‌ زيرا نسبت اين كتاب به ابن غضائري ثابت نيست؛ چنانچه اين مطلب بيش از يك مرتبه گذشت.

در نتيجه، معلي بن خنيس از نظر علماي شيعه موثق است و روايتش نيز مورد قبول و اين روايت هم از نظر سند معتبر مي‌شود.

روايت هفتم:

روايات ديگري نيز در منابع شيعه نقل شده كه با همان مضامين فوق، شاهد بودن ائمه (عليهم السلام) و عرضه شدن اعمال بر آنها را ثابت مي‌كند و مؤيد روايات فوق است.

امام هشتم عليه السلام به عبد الله بن ابان زيات كه در نزد ايشان جايگاهي داشت، تصريح مي‌كند كه اعمال شما هر روز بر من عرضه مي‌شود:

[4] عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عن الزَّيَّاتِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ الزَّيَّاتِ وَ كَانَ مَكِيناً عِنْدَ الرِّضَا عليه السلام قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا عليه السلام ادْعُ اللَّهَ لِي وَ لِأَهْلِ بَيْتِي فَقَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ فَقَالَ لِي أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ (التوبة -: 105 -) قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام.

الكافي - الشيخ الكليني، ج 1، ص 219، ح4

عبد اللَّه بن ابان زيات كه نزد حضرت رضا عليه السلام منزلتى ويژه داشت، مي‌گويد به آن حضرت عرض‌كردم:

براى من و خانواده‏ام به درگاه خدا دعا نماييد. حضرت فرمودند: مگر من دعا نمي‌كنم؟! به خدا كه اعمال شما در هر صبح و شام بر من عرضه مى‏شود، عبد اللَّه مي‌گويد: اين مطلب در نزد من گران آمد ، حضرت رضا عليه السلام به من فرمودند: مگر كتاب خداى عز و جل را نخوانده اي كه مي‌فرمايد؟ «بگو (اى محمد) در عمل بكوشيد كه خدا و رسولش و مؤمنان كردار شما را مبينند» به خدا قسم آن مؤمن، على بن ابى طالب است.

علامه محمد تقي مجلسي سند اين روايت را قوي مي‌داند:

و في القوي، عن عبد الله بن أبان الزيات و كان مكينا عند الرضا عليه السلام قال:

قلت للرضا عليه السلام: ادع الله لي و لأهل بيتي فقال: أو لست أفعل و الله إن أعمالكم لتعرض علي في كل يوم و ليلة. ...

بعد از نقل روايت در شرح ‌آن مي‌نويسد:

و الظاهر أن العرض في اليوم و الليلة لطف للعباد حتى يستحيوا منهم و لا يعملوا سيئة.

مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه ج‏13 ؛ ص93

ظاهر اين است كه عرضه شدن اعمال در هر روز و شب، براي بندگان لطفي است تا از ائمه عليهم السلام شرم كنند و اعمال بد انجام ندهند.

روايت هشتم:

در بعضي روايات نيز از عرضه اعمال بر اهل بيت عليهم السلام در هر پنج شنبه سخن به ميان آمده است. امام صادق عليه السلام فرمودند:

حدثنا أحمد بن موسى عن يعقوب بن يزيد عن محمد بن أبي عمير عن حفص بن البختري عنه عليه السلام قال َ تُعْرَضُ الْأَعْمَالُ يَوْمَ الْخَمِيسِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله وَ عَلَى الْأَئِمَّةِ عليهم السلام.

بصائر الدرجات - محمد بن الحسن الصفار، ص 446

اعمال در روز پنجشنبه بر رسول خدا صلي الله عليه وآله و ائمه عليهم السلام عرضه مي‌شود.

روايت نهم:

در اين روايت امام باقر عليه السلام تصريح مي‌كند كه عمل هر مؤمن و كافر بعد از فوتش،‌ به رسول خدا و ائمه اطهار عليهم السلام عرضه مي‌شود:

10- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ يَحْيَى الْخَثْعَمِيِّ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ الْعِجْلِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام‏ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ‏ فَقَالَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَمُوتُ وَ لَا كَافِرٍ فَيُوضَعُ فِي قَبْرِهِ حَتَّى يعُرضَ عَمَله عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه وآله وَ عَلَى عَلِيٍّ فَهَلُمَّ جَرّاً إِلَى آخِرِ مَنْ‏ فَرَضَ‏ اللَّهُ‏ طَاعَتَهُ‏ عَلَى الْعِبَادِ.

بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ص427.

بريد بن معاويه مي‌گويد:‌ در محضر امام باقر عليه السلام آيه «اعملوا فسيري الله عملكم ورسوله والمؤمنون»‌ را خواندم حضرت فرمود: بعد از اين كه مؤمن و كافر در قبرش گذاشته مي‌شود، عملش به رسول خدا صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام (و امامان بعد از ايشان) تا آخرين امامي كه خداوند اطاعت او را بر بندگان واجب كرده، عرضه مي‌شود. 

نكات مستفاد از روايات:

از مجموع اين روايات دو نكته به دست مي آيد:

نكته اول: اعمال بندگان هر روز به رسول خدا و ائمه طاهرين (عليهم السلام) عرضه مي‌شود و در اين مطلب جايي هيچگونه شك و ترديدي نيست؛‌ همچنانكه امام باقر عليه السلام در يكي از اين روايات روي اين نكته تأكيد كرده اند.

نكته دوم: در روايتي كه از امام هشتم (عليه السلام) نقل كرديم، ثابت شد كه اعمال بندگان به رسول خدا (صلي الله عليه و‌آله) عرضه مي‌شود و اين فرمايش ايشان دليل محكم و قاطع بر اين است كه عرضه اعمال منحصر به زمان حيات آن حضرت نيست؛ بلكه بعد از رحلت ايشان نيز كردار بندگان به محضر ايشان عرضه مي‌شود.

نكته سوم: در متن روايات عبارات: «تعرض عليه، تعرض الاعمال، تعرض علي رسول الله»‌ به كار رفته و «تعرض» فعل مضارع است و معناي استمرار را دارد؛ يعني عرضه اعمال محدود به زمان حيات آنها نيست، بلكه بعد از حيات نيز بر ايشان عرضه مي‌شود.

نكته چهارم: همانگونكه قبلا اشاره شد، بحث عرضه اعمال از ديدگاه شيعه يك امر مورد اتفاق و مستند به روايات صحيح و معتبر است و علماي شيعه بر اين مطلب تصريح كرده اند.

شهيد اول در كتاب «ذكري الشيعه» مي‌گويد:

وروى الأصحاب في تفسير قوله تعالى : (وقل اعملوا فسيرى الله عملكم ورسوله والمؤمنين) : ان أعمال العباد تعرض على رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) وعلى الأئمة (عليهم السلام) كل يوم ، ابرارها وفجارها.

ذكرى الشيعة في أحكام الشريعة - الشهيد الأول - ج 2 ص 90

اصحاب (اماميه) در تفسير آيه : (وقل اعملوا فسيرى الله ...) روايت كرده اند كه اعمال خوب و بد بندگان به رسول خدا (صلي الله عليه وآله) و ائمه (عليهم السلام) در هر روز عرضه مي‌شود.

علامه طبرسي در تفسير «مجمع البيان»‌ ابن ادريس حلي و مرحوم سبزواري نيز در تفاسير شان آورده اند كه طبق روايات، اعمال امت بر پيامبر و ائمه (عليهم السلام) عرضه مي‌شود:

و روى أصحابنا أن أعمال الأمة تعرض على النبي صلي الله عليه وآله في كل اثنين و خمسين فيعرفها و كذلك تعرض على أئمة الهدى (ع) فيعرفونها و هم المعنيون بقوله «وَ الْمُؤْمِنُونَ».

مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏5، ص: 104 ؛ إرشاد الأذهان إلى تفسير القرآن، ص: 208، سبزوارى نجفى، محمد بن حبيب الله‏ ؛ المنتخب من تفسير التبيان، ج‏1، ص: 380، ابن ادريس حلى ابو عبدالله محمد بن احمد

اصحاب ما (اماميه) روايت كرده اند كه اعمال امت بر پيامبر(صلي الله عليه و آله) و ائمه طاهرين (عليهم السلام) در هر دو شنبه و پنجشنبه برعرضه مي‌شود و آنها اعمال را مي‌شناسند و مقصود از كلمه «المؤمنون»‌ ائمه عليهم السلام هستند.

محمد بن حسن شيباني نيز مي‌نويسد:

ورد في أخبارنا، عن أئمّتنا- عليهم السّلام-: أنّ أعمال العباد تعرض في كلّ اثنين و خميس على النّبيّ- عليه السّلام- و على آله الطّاهرين.

نهج البيان عن كشف معاني القرآن، ج‏3، ص: 46، : شيبانى، محمد بن حسن، بنياد دايرةالمعارف اسلامى، تهران،‏ 1413 ق‏.

در روايات ما از ائمه ما (عليهم السلام) نقل شده است كه اعمال بندگان در هر دوشنبه و پنجشنبه بر پيامبر و ائمه طاهرين (عليهم السلام) عرضه مي شود.

سيد بن طاووس نكته ديگري را مطرح كرده و آن اين كه اعمال بعد از وفات پيامبر بر‌آن حضرت عرضه مي‌شود:

روى من اثنى عشر طريقا ان الأعمال تعرض على رسول الله ( ص ) بعد وفاته وفي عدة روايات منها ان المؤمنين المذكورين في الآية الذين تعرض الأعمال عليهم هم الأئمة من آل محمد ( ص ).

سعد السعود - السيد ابن طاووس، ص 98.

از دوازده طريق روايت شده كه اعمال بر رسول خدا صلي الله عليه وآله بعد از وفاتشان عرضه مي‌شود و در تعدادي از روايات آمده كه مؤمناني كه در ‌آيه ذكر شده، واعمال بر آنها عرضه مي‌شود، امامان از اهل بيت عليهم السلام هستند.

مرحوم سيد هاشم بحراني نيز از آگاهي پيامبر و ائمه (عليهم السلام) بر اعمال بندگان  سخن گفته و ‌آن را مستند به آيات و روايات مي‌كند:

واطلع النبي والأئمة سلام الله عليهم على افعال العباد لأنهم الشهداء على خلقه يوم القيمة كما جاء به القرآن العزيز والروايات عنهم سلام الله عليهم وفى اطلاعهم على أفعال العباد يكون به اظهار المعجز باخبارهم بما في الضمائر وغيره من افعال العباد.

ينابيع المعاجز - السيد هاشم البحراني - ص 111.

خداوند متعال پيامبر و ائمه (سلام الله عليهم) را بر كردار بندگان آگاه ساخته است؛‌ زيرا آنها در روز قيامت بر مخلوقاتش شاهد هستند؛ چنانچه اين مطلب در قرآن كريم و روايات ائمه آمده و اين آگاهي آنها به اعمال بندگان، معجزه آنهاست در اينکه آنچه از در ضمير و نهان بندگان وجود داشت و آنچه را آشکار مي کردند، خبر مي دادند.

در توضيح سخن سيد بن طاووس كه تنها به روايات عرضه اعمال بعد از وفات رسول خدا اشاره كرده بايد گفت:

در بعضى از روايات، تنها سخن از عرضه اعمال بر پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) به ميان آمده و در پاره‏اى از آنها عرضه اعمال بر حضرت على (عليه السلام، و در بعضى پيامبر و امامان (عليهم السلام) همگى ذكر شده‏اند ؛ همانطوري كه روايات اين موضوع در وقت عرضه اعمال نيز اختلاف دارند؛ بعضى روايات تنها پنجشنبه ، و بعضى همه روز، و بعضى هفته‏اى دو بار و بعضى در آغاز هر ماه (كه رواياتش را ما در اين جا به خاطر رعايت اختصار نياورده ايم) و بعضى بهنگام مرگ و گذاردن در قبر و يا بعد از وفات پيامبر را وقت عرض اعمال تعيين كرده اند.

روشن است كه اين روايات منافاتى با هم ندارند، و همه آنها صحيح است، زيرا اين روايات در صدد بيان اين نكته هستند كه اعمال روزانه، همه روزه، و گزارش اعمال هر هفته در پايان هفته، و گزارش كار كرد اعمال يك ماه يا يك سال در پايان ماه يا سال به محضر خداي متعال، رسول خدا و ائمه طاهرين (عليهم السلام) ارائه مي‌شود.

و نيز عرضه اعمال بعد از وفات رسول خدا هيچگونه منافاتي با عرضه اعمال در زمان حيات آن حضرت ندارد و به تعبير ديگر:‌ ميان زمان حيات و وفات ايشان تفاوتي نيست؛ چرا كه ايشان و ائمه (عليهم السلام) در همه حالات ناظر و شاهد بر اعمال امت است.

نكته پنجم: روايات عرض اعمال انسانها به رسول خدا و ائمه اطهار (عليهم السلام) فراتر از استفاضه، و متواتر است.

شيخ هادي نجفي نيز بعد از نقل روايات مي‌گويد:

الروايات في هذا المجال متعددة كثيرة ، بل متواترة.

موسوعة أحاديث أهل البيت (ع) - الشيخ هادي النجفي - ج 7 ص 142

روايات در اين زمينه متعدد و فراوان بلكه متواتر است.

آقاي نمازي شاهرودي مي‌نويسد:

وفي البحار ذكر هذه الروايات مع غيرها الواردة في ذلك ، وأبلغها إلى ما فوق التواتر ، وها أنا أشير إلى بعضها، فإن فيه كفاية لغير المعاند والمريض.

مستدرك سفينة البحار - الشيخ علي النمازي الشاهرودي، ج 7 ص 165.

علامه مجلسي در بحار الانوار اين روايات و غير آن را كه در اين باب وارد، شده ذكر كرده و آن را با لاتر از تواتر رسانده است. و در اين جا به برخي از آنها اشاره مي‌كنم ؛ چرا كه براي انسانهاي که معاند و مريض نباشند، كفايت مي‌كند.

عرضه اعمال در روايات اهل سنت

تا اين جا روايات صحيح شيعه در باره عرض اعمال به رسول خدا و ائمه (عليهم السلام) روشن شد اكنون در اين قسمت روايات اهل سنت را بررسي مي‌نماييم. روايات آنها نيز به دو دسته تقسيم مي‌شود:

دسته اي از روايات بيانگر اين نكته هستند كه اعمال امت، بر رسول خدا (صلي الله عليه وآله) بعد از شهادت ايشان عرضه مي‌شود.

دسته ديگر مي‌گويند، اعمال امت بر غير رسول خدا همانند اموات اقارب و اقوام و بستگان نيز عرضه مي‌شود. جهت پرهيز از اطاله كلام به ذكر سه روايت اكتفا مي‌كنيم:

دسته اول: عرضه اعمال امت به رسول خدا (ص)

در منابع اهل سنت از رسول خدا (صلي الله عليه وآله) در روايتي جمله : وفاتي خير لكم تعرض علي أعمالكم، از طرق متعدد نقل شده و به خوبى بيانگر اين است كه اعمال امت بعد از شهادت آن حضرت به ايشان عرضه مي‌شود:

طريق اول از عبد الله بن مسعود: (سند صحيح)

بزار از علماي بزرگ اهل سنت در كتاب «البحر الزخار» معروف به «مسند البزار» اين روايت را از طريق عبد الله بن مسعود با اين سند صحيح نقل كرده است:

1925 حدثنا يوسف بن موسى قال نا عبد المجيد بن عبد العزيز بن أبي رواد عن سفيان عن عبد الله بن السائب عن زاذان عن عبد الله عن النبي قال إن لله ملائكة سياحين يبلغوني عن أمتي السلام قال وقال رسول الله حياتي خير لكم تحدثون ونحدث لكم ووفاتي خير لكم تعرض علي أعمالكم فما رأيت من خير حمدت الله عليه وما رأيت من شر إستغفرت الله لكم.

مسند البزار  ج 5، ص 308

عبد الله بن مسعود از رسول خدا صلى الله عليه وسلم نقل كرده که فرمودند: خداوند فرشته‌هائي دارد که سلام امت من را به من مي‌رسانند و نيز فرمودند: زنده بودن من براي شما سود دارد با من حرف مي‌زنيد من هم با شما حرف مي‌زنم و وفاتم نيز براي شما سود دارد؛ زيرا کردار شما بر من عرضه مي‌شود پس هر وقت کار خيري از شما ببينم خدا را سپاس مي‌گويم و هر وقت کار شر از شما ديدم براي شما استغفار مي‌کنم .

تصحيح سند روايت از سوي علماي اهل سنت:

علماي اهل سنت سند اين روايت را تصحيح كرده اند كه به صورت مختصر به آنها اشاره مي‌شود:

1.  تصحيح غزالي: (متوفاى505هـ)

غزالي در كتاب «إحياء علوم الدين»، نيز سند روايت را تصحيح كرده است:

أخرجه البزار من حديث عبد الله بن مسعود ورجاله رجال الصحيح ...

إحياء علوم الدين، ج 4 ، ص 148

بزار اين روايت را از عبد الله بن مسعود نقل کرده و راويان آن راويان صحيح بخاري هستند.

2. تصحيح هيثمي : (متوفاى807 هـ)

هيثمي بعد از نقل روايت مي‌گويد:

رواه البزار ورجاله رجال الصحيح.

الهيثمي، ابوالحسن نور الدين علي بن أبي بكر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج9، ص24

بزار اين را روايت نقل کرده و راويان آن راويان صحيح بخاري هستند.

3. جلال الدين سيوطي: (متوفاي911هـ)

وي نيز در كتاب «الخصائص الكبرى»، بعد از نقل اين روايت را از طريق بكر بن عبد الله مزني، سند طريق عبد الله بن مسعود را صحيح مي‌داند:

وأخرج البزار بسند صحيح من حديث ابن مسعود مثله.

الخصائص الكبرى، ج 2 ، ص 491

بزار با سند صحيح از طريق ابن مسعود مثل اين روايت نقل كرده است.

4. تصحيح سمهودي: (متوفاي911هـ)

او نيز تصريح مي‌كند كه بزاز با رجال صحيح از ابن مسعود نقل كرده است:

وللبزاز برجال الصحيح عن ابن مسعود رضي الله عنه مرفوعا أن لله تعالى ملائكة سباحين يبلغوني عن أمتي .... ووفاتي خير لكم تعرض علي أعمالكم..

خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفى، ج 1، ص 43

بزار از ابن مسعود به نقل از پيامبر صلي الله عليه و آله روايت نموده است و راويان آن راويان صحيح بخاري هستند.

5. ابو الفضل عراقي: (متوفاى806هـ)

او نيز در كتاب «طرح التثريب في شرح التقريب»، سند اين روايت را حسن مي‌داند و مي‌نويسد:

وروى أبو بكر البزار في مسنده بإسناد جيد عن ابن مسعود رضي الله عنه قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم ... ووفاتي خير لكم تعرض علي أعمالكم ...

طرح التثريب في شرح التقريب، ج 3، ص 275

ابو بكر بزار در مسندش با سند نيكو از ابن مسعود روايت كرده است ....

6. تصحيح زرقاني: (متوفاى1122هـ)

زرقاني در كتاب «شرح الزرقاني على موطأ الإمام مالك»، بعد از نقل روايت مي‌نويسد:

رواه البزار بإسناد جيد.

شرح الزرقاني، ج 1 ، ص 97

اين روايت را بزار با سند نيكو نقل كرده است.

طريق دوم: از بكر بن عبد الله مزني:

ابن سعد در كتاب «الطبقات الكبرى»، اين روايت را از طريق بكر بن عبد الله نقل كرده است:

أخبرنا يونس بن محمد المؤدب أخبرنا حماد بن زيد عن غالب عن بكر بن عبد الله قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم حياتي خير لكم تحدثون ويحدث لكم فإذا أنا مت كانت وفاتي خيرا لكم تعرض علي أعمالكم فإذا رأيت خيرا حمدت الله وإن رأيت شرا استغفرت الله لكم.

الطبقات الكبرى  ج 2، ص 194

علاوه بر ابن سعد، اين روايت را اسماعيل بن اسحاق جهضمي مالكي و نور الدين هيثمي و برخي ديگر نيز در كتابهايشان ذكر كرده اند.

فضل الصلاة على النبي  ج 1، ص 38 ؛ مسند الحارث (زوائدالهيثمي)  ج 2 ، ص 884

تصحيح سند اين طريق:

اين طريق روايت را نيز تعدادي از علماي اهل سنت تصحيح كرده اند.

1. صالحي شامي: (متوفاى942هـ)

وي در كتاب «سبل الهدى والرشاد» رجال سند اين طريق را ثقه مي‌داند.

وروى ابن سعد وإسماعيل القاضي - بسند رجاله ثقات - عن بكر بن عبد الله المازني مرسلا قال : قال رسول الله ... كانت وفاتي خير لكم ، تعرض علي أعمالكم ، ...

سبل الهدى والرشاد، ج 12، ص 271

ابن سعد و اسماعيل قاضي با سندي كه رجال آن ثقه هستند،‌ از طريق بكر بن عبد الله مازني به صورت مرسل نقل كرده است ...

2. مناوي: (متوفاى 1031هـ)

مناوي نيز تصريح مي‌كند كه رجال سند اين طريق موثق هستند:

 ( ابن سعد ) في طبقاته ( عن بكر بن عبد الله ) المزني ( مرسلا ) ورجاله ثقات.

التيسير بشرح الجامع الصغير، ج1، ص 502

ابن سعد در طبقاتش از طريق بكر بن عبد الله مزني به صورت مرسل اين روايت را نقل كرده و رجال سندش همه ثقه هستند.

نظر علماي اهل سنت پيرامون عرضه اعمال بر پيامبر (صلي الله عليه و آله )

روايتي كه عرضه اعمال امت را به رسول خدا (صلي الله عليه وآله) ثابت مي‌كند صحيح است. و علماي بزرگ آنها به اين حقيقت تصريح كرده اند.

عبد القاهر بغدادي يكي از فقهاي شافعي عرضه اعمال را يكي از مطالب مورد قبول محققان اين مذهب مي‌داند و تصريح مي‌كند:

قال المتكلمون المحققون من أصحابنا أن نبينا صلى الله عليه وسلم حي بعد وفاته وأنه يسرّ بطاعات أمته.

السمهودي خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفى ج 1، ص 43، العظيم آبادي، عون المعبود، ج 3، ص 261، الشوكاني، نيل الأوطار، ج 3 ، ص 305

محققان علم كلام اصحاب ما گفته اند كه رسول خدا صلي الله عليه وسلم بعد از وفاتش زنده هستند و به واسطه اطاعت امتش خوشحال مي‌شود.

سيوطي و صالحي شامي در ادامه سخن وي عبارت «ويحزن بمعاصي العصاة منهم»؛ «رسول خدا با گناه گنه كاران امت محزون مي‌شوند» را نيز آورده اند.

السيوطي، الحاوي للفتاوي، ج2، ص141، الصالحي الشامي، سبل الهدى والرشاد، ج 12، ص 355

ملاعلي قاري نيز بعد از اين جمله فرمايش رسول خدا « وأنا عليكم شهيد»، مي‌گويد:

 أي مطلع على أحوالكم إذ تعرض عليّ أعمالكم أو أنا شاهد لكم.

علي بن سلطان محمد القاري، مرقاة المفاتيح، ج11، ص 103

يعني من زماني كه اعمال تان برمن عرضه مي‌شود اطلاع پيدا مي‌كنيم و يا شاهد شما هستم.

سمرقندي يكي از مفسران اهل سنت نيز بعد از اين فراز آيه: (فسيرى الله عملكم ورسوله والمؤمنون)  مي‌گويد:

يعني ويراه رسوله ويراه المؤمنون.

تفسير السمرقندي المسمى بحر العلوم ، ج 2 ، ص 86 ، نصر بن محمد بن أحمد أبو الليث السمرقندي الوفاة: 367، دار النشر : دار الفكر - بيروت ، تحقيق : د.محمود مطرجي،

يعني عمل شما را رسول خدا (صلي الله عليه وآله) و مؤمنان مي‌بينند.

محمد بن عبد الله بن ابي زمنين در تفسيرش مي‌نويسد:

(وقل اعملوا فسيرى الله عملكم ورسوله والمؤمنون) يعني : بما يطلعهم عليه.

تفسير القرآن العزيز ، ج 2 ، ص 230، أبي عبد الله محمد بن عبد الله بن أبي زمنين الوفاة: 399هـ ، دار النشر : الفاروق الحديثة - مصر/ القاهرة - 1423هـ - 2002م ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : أبو عبد الله حسين بن عكاشة - محمد بن مصطفى الكنز، تفسير ابن زمنين 

بگو: اعمال تان را انجام دهيد، عمل شما را خداوند، رسول خدا و مؤمنان مي‌بينند؛‌ يعني آن اعمالي را كه خداوند آنها (رسول خدا صلي الله عليه وآله و مؤمنان) را بر آن آگاه مي‌سازد.

واحدي نيز مي‌نويسد:

(فسيرى الله عملكم ورسوله والمؤمنون) أي إن الله يطلعهم على ما في قلوب إخوانهم من الخير والشر فيحبون المحسن ويبغضون المسيء بإيقاع الله ذلك في قلوبهم.

الوجيز في تفسير الكتاب العزيز ، ج 1، ص 480، علي بن أحمد الواحدي أبو الحسن الوفاة: 468 ، دار النشر : دار القلم , الدار الشامية - دمشق , بيروت - 1415 ، الطبعة : الأولى ، تحقيق : صفوان عدنان داوودي ،

«كردار شما را خدا، رسول خدا و مؤمنان مي‌بينند» ؛ يعني خداوند آنها را بر خير و شري كه در قلب هاي برادرانتان مي‌گذرد آگاه مي سازد پس آنها انسانهاي نيكو كار را دوست و انسانهاي بد كار را دشمن مي‌دارند. و اين حب و بغض را خداوند در دل آنها قرار مي‌دهد.

محمود بن حمزه كرماني دو آيه: (وسيرى الله عملكم ورسوله ثم تردون)، (فسيرى الله عملكم ورسوله والمؤمنون وستردون) را ذكر كرده و پس از آن، اين‌گونه شرح مي‌دهد:

 لأن الأولى في المنافقين ولا يطلع على ضمائرهم إلا الله تعالى ثم رسوله بإطلاع الله إياه عليها كقوله (قد نبأنا الله من أخباركم) والثانية في المؤمنين وطاعات المؤمنين وعباداتهم ظاهرة لله ورسوله والمؤمنين ...

أسرار التكرار في القرآن ، ج 1 ، ص 100، محمود بن حمزة بن نصر الكرماني الوفاة: 505 ، دار النشر : دار الاعتصام - القاهرة - 1396 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : عبد القادر احمد عطا

آيه نخست در باره منافقان است، از ضمائر ‌آنها تنها خداوند آگاه است و رسول خدا صلي الله عليه وآله نيز از طريق آگاهي خداوند، از ضمائرشان مطلع مي‌شود. همانند اين آيه كه مي‌فرمايد: خداوند مرا از اخبار شما آگاه ساخت. آيه دوم درباره مؤمنان  است و طاعات و عبادت آنها براي خداوند و رسولش و مؤمنان آشكار است.

عباراتي كه ذكر شد از برخي علماي اهل سنت بود كه به عنوان نمونه ذكر كرديم و ثابت شد كه بنا به اعتقاد آ‌نها رسول خدا و مؤمنين از كردار بندگان آگاه هستند.

روايات دسته دوم؛ عرضه اعمال بازماندگان به مرده هاي نزديك آنها

دسته ديگر از روايات اهل سنت، عرضه شدن اعمال بر مردگان نزديك را نيز بيان كرده اند.

روايت اول: ( سند صحيح)

 اين روايت را احمد بن حنبل در مسندش از پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) اين گونه نقل مي‌كند:

حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا عبد الرَّزَّاقِ ثنا سُفْيَانُ عَمَّنْ سمع أَنَسَ بن مَالِكٍ يقول قال النبي صلى الله عليه وسلم ان أَعْمَالَكُمْ تُعْرَضُ على أَقَارِبِكُمْ وَعَشَائِرِكُمْ مِنَ الأَمْوَاتِ فان كان خَيْراً اسْتَبْشَرُوا بِهِ وان كان غير ذلك قالوا اللهم لاَ تُمِتْهُمْ حتى تَهْدِيَهُمْ كما هَدَيْتَنَا.

الشيباني،  ابوعبد الله أحمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج10، ص 532، ح 12619 ، ناشر : دار الحديث ، القاهرة ، محقق : حمزة احمد زين.

پيامبر صلى الله عليه وسلم فرمودند: اعمال شما بر نزديکانتان که از دنيا رفتند عرضه مي‌شود ، اگر اعمال شما خير باشد خوشحال مي‌شوند، واگر اعمالتان خير نبود، مي‌گويند خدايا آنها را نميران تا اينکه هدايتشان کني همانگونه که ما را هدايت کردي.

حمزة احمد زين، محقق مسند احمد ذيل روايت مي گويد: و الحديث صحيح.

روايت دوم: عرضه اعمال بر اهل قبور: (سند صحيح)

طبق روايت صحيح ديگر نيز اعمال بازماندگان بر اهل قبور عرضه مي‌شود:

7849 أخبرنا أبو النضر الفقيه وإبراهيم بن إسماعيل القارئ قالا ثنا عثمان بن سعيد الدارمي ثنا يحيى بن صالح الوحاظي ثنا أبو إسماعيل السكوني قال سمعت مالك بن أدى يقول سمعت النعمان بن بشير رضي الله عنهما يقول وهو على المنبر سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول ألا إنه لم يبق من الدنيا إلا مثل الذباب تمور في جوها فالله الله في إخوانكم من أهل القبور فإن أعمالكم تعرض عليهم.

 هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه.

المستدرك على الصحيحين، ج 4 ، ص 342

نعمان بن بشير روي منبر مي‌گفت: از رسول خدا صلي الله عليه وسلم شنيدم كه مي‌فرمود: آگاه باشيد اگر از عمر دنيا باقي نماند مگر به اندازه پريدن مگس در هوا، خدا را خدا را درباره برادران اهل قبور (کساني که از دنيا رفته اند) در نظر داشته باشيد؛ زيرا اعمال شما به ‌آنها عرضه مي‌شود.

حاکم نيشابوري بعد از نقل روايت مي نويسد : اين روايت سندش صحيح است ولي بخاري و مسلم آن را نقل نکرده اند.

نظر علماي اهل تسنن پيرامون عرضه اعمال بر نزديکان:

عرض اعمال بازماندگان بر مردگان نزديك از اقوام و اقارب، يك مطلب مسلم و مورد قبول علماي اهل سنت است كه به سخنان برخي از ‌آنها اشاره مي‌كنيم:

ابن الحاج مالكي در كتاب «المدخل»، عرض اعمال را قطعي مي‌داند و مي‌گويد:

كل من انتقل إلى الآخرة من المؤمنين فهم يعلمون أحوال الأحياء غالبا ... ويحتمل أن يكون علمهم بذلك حين عرض أعمال الأحياء عليهم ويحتمل غير ذلك وهذه أشياء مغيبة عنا وقد أخبر الصادق عليه الصلاة والسلام بعرض الأعمال عليهم فلا بد من وقوع ذلك والكيفية فيه غير معلومة والله أعلم بها.

المدخل  ج 1، ص 259 ، دار النشر : دار الفكر - 1401هـ - 1981م

تمام كساني كه به آ‌خرت منتقل مي‌شوند، از احوال غالب زندگان با خبر هستند. ... احتمال دارد كه علم ‌آنها به احوال زندگان، هنگام عرضه شدن اعمال زنده ها به ‌آنان باشد. و غير اين صورت نيز احتمال دارد و خبر دهنده راستگو (پيامبر صلي الله عليه وسلم) از عرضه شدن اعمال بر آنها خبر داده؛ پس بايد اين قضيه واقع شود اما كيفيت آن معلوم نيست و خدا بهتر مي‌داند.

ابو سعيد خادمي نيز مي‌نويسد:

وَيَعْرِفُونَ أَعْمَالَهُمْ وَيَتَأَلَّمُونَ بِإِسَاءَتِهِمْ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِحَسَنَاتِهِمْ تَارَةً بِعَرْضِ ذَلِكَ إلَيْهِمْ وَأُخْرَى بِالِاسْتِخْبَارِ عَمَّنْ مَاتَ بَعْدَهُمْ.

بريقة محمودية، ج 1، ص 448

مرده‌ها از اعمال زنده‌ها خبر دارند و از اعمال بد شان آزرده مي‌شوند و از اعمال خوب شان خوشحال مي‌شوند. گاهي اعمال بر آنها عرضه مي‌شوند و گاهي به واسطه كساني كه بعد از آنها مي ميرند خبردار مي‌شوند.

نتيجه:

1. عرضه اعمال امت به رسول خدا و ائمه طاهرين (عليهم السلام) از ديدگاه روايات صحيح شيعه امر قطعي است؛ هرچند در روايات اهل سنت عرض اعمال به ائمه (عليهم السلام) تصريح نشده، اما در روايات صحيح آنها و نظرات علمايشان علاوه بر رسول خدا،‌ مؤمنان و اموات نزديك بازماندگان نيز بر اعمال بندگان آگاه هستند.

سؤال اين است: اگر اعمال بندگان را مؤمنان زنده و مردگان مي‌دانند، چرا ائمه طاهرين عليهم السلام از احوال آنها خبر نداشته باشند؟

2. طبق رواياتي كه از منابع شيعه و اهل سنت نقل شد، عرضه اعمال بر رسول خدا و ائمه طاهرين (عليهم السلام) منحصر به زمان حيات آنها نيست؛‌ بلكه بعد از رحلت نيز اعمال زنده ها به آنها تا روز قيامت عرضه خواهد شد.

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقيقاتي حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)

 


نظرات شما عزیزان:

شایان
ساعت15:43---16 شهريور 1393

سوره مائده ایه 119
یوم یجمع الله الرسل فیقول ماذا اجبتم قالو لا علم لنا و انت علام الغیوب
در این ایه به صراحت نوشته شده که حتی پیامبران علیهم السلام هم از امت خود خبر ندارند پس ادعای شما شیعیان خرافه ای بیش نیست
به نظرم اگه میخواین ابروتون نره بهتره هیچوخت مناظره نکنید چون مذهب شما خرافه و توهمی بیش نیست
و من الله توفیق ....
پاسخ:

با سلام دوست گرامي

اين آيه اي که ذکر کرديد در حقيقت علم و دانستن استقلالي را رد مي کند يعني انبياء براي خود علم مستقل قائل نيستند بلکه علم به غيب و يا علم به اعمال مردم را يک چيز اعطايي از جانب خداوند مي دانند همچنانکه در آيات آمده است قُلْ لا يعْلَمُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَالْأَرْضِ الْغَيبَ إِلاَّ اللَّهُ وَما يشْعُرُونَ أَيانَ يبْعَثُونَ.

(نمل/65) بگو: «هر كه در آسمانها و زمين است- جز خدا- غيب را نمى‏شناسند و نمى‏ دانند كى برانگيخته خواهند شد؟ اين آيه نيز علم غيب را از همه نفي و با «الا الله» تنها براي خداوند متعال ثابت كرده است.

در آيه ديگر رسول خدا به دستور پروردگار براي مردم صريحاً‌ بيان كرده است كه از غيب چيزي نمي‌داند: قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدي خَزائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يوحى‏ إِلَي. (انعام/50) بگو: «به شما نمى‏گويم گنجينه‏هاى خدا نزد من است و غيب نيز نمى‏دانم و به شما نمى‏گويم كه من فرشته‏ام. جز آنچه را كه به سوى من وحى مى‏شود پيروى نمى‏كنم‏. مفهوم اين آيات اين است‌كه تنها خداوند عالم به غيب است.

اما در مقابل آياتي نيز وجود دارد که علم غيب را براي ديگران نيز ثابت مي کند عالِمُ الْغَيبِ فَلا يظْهِرُ عَلى‏ غَيبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يسْلُكُ مِنْ بَينِ يدَيهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً (جن/26-27) عالم الغيب او است، و هيچكس را بر اسرار غيبش آگاه نمى‏سازد، مگر رسولانى كه آنها را برگزيده است و مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آنها قرار مى‏دهد. صدر اين آيه،‌ علم غيب را براي ذات يگانه هستي اثبات و آن را از ديگران نفي مي‌كند؛ اما جمله استثنائيه، آن را براي عده‌اي خاصي كه عبارت از رسولان الهي باشند، نيز ثابت مي‌كند و اين جمله عموميت نفي جمله اولي را مي‌شكند.

و يا در آيه ديگر علم غيب عيسي به کارهاي مردم را ثابت مي کند «وَ أُنَبِّئُكُمْ‏ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ‏» 49 آل عمران‏ شما که آيه 109 مائده را ذکر کرديد در مقابل آيه ديگر نيز هست که علم پيامبر (ص) به اعمال مردم را ثابت مي کند : َقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ. توبه/105 بگو: عمل كنيد ، که خدا و پيامبرش و مؤمنان اعمال شما را خواهند ديد و شما به نزد داناى نهان و آشكارا بازگردانده مى‏شويد و او از اعمالتان آگاهتان خواهد كرد. شما با اين آيه که علم پيامبر بر ديدن اعمال را ذکر کرده است چکار مي کند ؟! بنابراين در برخود با آيات الهي بايد تمام آياتي که مربوط به يک موضوع مي شود را ديد تا دچار اشتباه نشد.اگر در برخي از آيات علم داشتن پيامبر (ص) را نفي شده است مراد استقال در علم داشتن است يعني تا خدا به آنها چيزي ندهد آنها قدرت بر علم به چيزي را ندارند اگر واقعا پيامبر (ص) از علم غيب خبر نداشت پس با اين همه خبر دادن از قيامت، آخره الزمان، و چيزي هاي ديگر چکار مي کند؟!

به عنوان نمونه يک روايت را صحيح مسلم براي شما نقل مي کنيم تا مطلب روش شود: ابو زيد عمرو بن اخطب انصاري مي‌گويد: رسول خدا صلي الله عليه وآله از آن چيزي كه در گذشته واقع شده و در آينده نيز رخ مي‌داد، ما را آگاه ساخت: 2892 وحدثني يعْقُوبُ بن إبراهيم الدَّوْرَقِي وَحَجَّاجُ بن الشَّاعِرِ جميعا عن أبي عَاصِمٍ قال حَجَّاجٌ حدثنا أبو عَاصِمٍ أخبرنا عَزْرَةُ بن ثَابِتٍ أخبرنا عِلْبَاءُ بن أَحْمَرَ حدثني أبو زَيدٍ يعْنِي عَمْرَو بن أَخْطَبَ قال: صلى بِنَا رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم الْفَجْرَ وَصَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتى حَضَرَتْ الظُّهْرُ فَنَزَلَ فَصَلَّى ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتى حَضَرَتْ الْعَصْرُ ثُمَّ نَزَلَ فَصَلَّى ثُمَّ صَعِدَ الْمِنْبَرَ فَخَطَبَنَا حتى غَرَبَتْ الشَّمْسُ فَأَخْبَرَنَا بِمَا كان وَبِمَا هو كَائِنٌ فَأَعْلَمُنَا أَحْفَظُنَا. ابو زيد عمرو بن اخطب مي‌گويد: رسول خدا صلي الله عليه وآله نماز صبح را با ما خواند و برفراز منبر براي ما تا هنگام ظهر خطبه خواند. براي نماز ظهر فرود آمد و نماز خواند سپس روي منبر رفت و براي ما خطبه خواند تا اين‌كه زمان نماز عصر فرارسيد سپس فرود آمد و نماز عصر را برگزار كرد سپس بر منبر رفت و تا غروب آفتاب براي ما سخن گفت و از تمام اخبار گذشته و حال براي ما خبر داد پس ما آن را دانستيم و حفظ كرديم.

النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم، ج4، ص2217، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت. در ضمن برادر من شما اگر بعضی از آیات قرآن را مانند آیه ی ولایت یا آیه تطهیر یا آیه مباهله و بسیاری آیات دیگر را بخوانید به حقانیت این مذهب پی می برید. همچین در میان احادیث نیز احادیث بسیاری را با سند معتبر هم در کتب اهل سنت و هم در کبت شیعی می توانید پیدا کنید که دوباره حقانیت این مذهب را اثبات می کند همچون حدیث ثقلین یا منزلت و یا روایات و احادیث بسیار دیگر.

موفق باشید. یاعلی



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:
یک شنبه 16 شهريور 1393برچسب:اثبات تشیع, .::. 15:12 .::. منتظر ظهور .::.
درباره ما

به وبلاگ خودتون خوش آمدید. هدف بنده از ایجاد این وبلاگ تهمت های ناروایی است که به شیعیان امیر المومنین (ع) زده می شود. همچنین یکی دیگر از اهداف ایجاد وحدت بین اهل سنت و تشیع است و هیچ قصد توهینی به برادران اهل سنت ما وجود ندارد بلکه هدف اثبات مذهب تشیع در فضای حسن تفاهم است.
طراح قالب
ثامن تـــم